Flavorsome

ˈfleɪvərsəm ˈfleɪvəsəm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    خوشمزه، خوش‌طعم
    • - soft and flavorsome wine
    • - شراب ملایم و خوش‌طعم
    • - The food was incredibly flavorsome.
    • - غذا به طرز عجیبی خوشمزه بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد flavorsome

  1. adjective Full of flavor
    Synonyms: sapid, palatable, flavorful, flavourful, flavorous, flavourous, rich-flavored, flavoursome, tasty, saporous

ارجاع به لغت flavorsome

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flavorsome» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flavorsome

لغات نزدیک flavorsome

پیشنهاد بهبود معانی