Flinch From Doing Something

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • collocation
    از انجام کار (ناخوشایند و غیره) سرباز زدن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت flinch from doing something

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flinch from doing something» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flinch-from-doing-something

لغات نزدیک flinch from doing something

پیشنهاد بهبود معانی