Fluency

ˈfluːənsi ˈfluːənsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun B2
    روانی، سلاست
    • - A style characterized by fluency and clarity.
    • - سبکی که ویژگی آن شیوایی و روشنی است.
    • - He speaks five languages with fluency.
    • - او پنج زبان را روان حرف می‌زند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد fluency

  1. noun ease of expression
    Synonyms: volubility, eloquence, facility

ارجاع به لغت fluency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fluency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fluency

لغات نزدیک fluency

پیشنهاد بهبود معانی