Flunkey

ˈflʌŋki ˈflʌŋki
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • پادو، نوکر، غیر ماهر، مامور جز
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد flunkey

  1. noun A person of unquestioning obedience
    Synonyms: flunky, lackey, stooge, yes-man

ارجاع به لغت flunkey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flunkey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flunkey

لغات نزدیک flunkey

پیشنهاد بهبود معانی