Foregone

ˈfɔːrˌɡɒn ˈfɔːrˌɡɒn fɔːˈɡɒn fɔːˈɡɒn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • وجه وصفی حال:

    foregoing

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    قبلی، سابقی
    • - a foregone conclusion
    • - نتیجه‌ی مسلم
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد foregone

  1. adjective predestined
    Synonyms: certain, predictable, inescapable, destined, inevitable

ارجاع به لغت foregone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «foregone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/foregone

لغات نزدیک foregone

پیشنهاد بهبود معانی