Fruitcake

ˈfruːtkeɪk ˈfruːtkeɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    کیک میوه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد fruitcake

  1. noun A whimsically eccentric person
    Synonyms: crackpot, crank, nut, nut-case, screwball

ارجاع به لغت fruitcake

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fruitcake» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fruitcake

لغات نزدیک fruitcake

پیشنهاد بهبود معانی