Gang

ɡæŋ ɡæŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    ganged
  • شکل سوم:

    ganged
  • سوم شخص مفرد:

    gangs
  • وجه وصفی حال:

    ganging
  • شکل جمع:

    gangs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B2
    گروه، جمعیت، دسته، یک گروه کارگر (که زیر نظر یک سرکارگرند)، گنگ، همدستان (در کارهای غیر قانونی)، (در زندان) گروه کار، (در شهرهای بزرگ) لوطی‌های محله، دسته ی جوانان ولگرد (و معمولا تبهکار)، اراذل و اوباش، انبوه، دار و دسته
    • - I am having the gang over for a party.
    • - گروهی (از همکاران) را به مهمانی دعوت کرده‌ام.
    • - a gang of thieves
    • - دسته‌ی دزدان
    • - Teenage gangs are making some streets unsafe.
    • - نوجوانان عضو دسته‌های تبهکار، امنیت برخی از خیابان‌ها را مختل کرده‌اند.
    • - he and his political gang
    • - او و دارودسته‌ی سیاسی او
    • - They tried to gang him and take the money away from him.
    • - آن‌ها سعی کردند دست‌به‌یکی کرده و پول را از چنگش درآورند.
  • verb - intransitive
    دسته جمعی عمل کردن
  • verb - transitive
    (عامیانه) دسته جمعی حمله کردن
  • verb - transitive
    (معمولا با up) دسته تشکیل دادن، همگرا شدن، دسته شدن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد gang

  1. noun group, mob of people
    Synonyms: assemblage, band, bunch, circle, clan, clique, club, cluster, combo, company, coterie, crew, crowd, herd, horde, knot, lot, organization, outfit, pack, party, posse, ring, set, shift, squad, syndicate, team, tribe, troop, troupe, workers, zoo

Phrasal verbs

  • gang up on

    جملگی به سر کسی ریختن، چند تا یکی کردن

Collocations

  • gang of drills

    یک سری مته (به اندازه‌های مختلف)

ارجاع به لغت gang

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gang» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gang

لغات نزدیک gang

پیشنهاد بهبود معانی