Globular

ˈɡlɑːbjələr ˈɡlɒbjələ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    کروی، گرد، گوی‌مانند، گلبول‌وار
    • - globular cluster
    • - خوشه‌ی کروی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد globular

  1. adjective Having the shape of a curve everywhere equidistant from a fixed point
    Synonyms: spherical, spheric, annular, circular, globoid, ball-shaped, round, global, globose, orbicular

ارجاع به لغت globular

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «globular» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/globular

لغات نزدیک globular

پیشنهاد بهبود معانی