Go Back

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb A1
    به جایی برگشتن، مراجعه کردن
    • - I'll have to go back for my umbrella.
    • - باید برای برداشتن چترم برگردم.
    • - Do you think you'll ever go back to London?
    • - فکر می‌کنی دوباره به لندن برگردی؟
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد go back

  1. verb break
    Synonyms: abandon, be unfaithful, betray, change, desert, forsake, renege, repudiate, retract, return, revert

Idioms

  • go back to square one

    به خانه‌ی اول برگشتن، از خانه‌ی اول شروع کردن

ارجاع به لغت go back

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «go back» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/go-back

لغات نزدیک go back

پیشنهاد بهبود معانی