Go With

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• phrasal verb B1
  به هم آمدن، هماهنگ بودن
  • - I'm not sure that those shoes really go with that dress.
  • - واقعا نمی‌دانم که آن کفش‌ها به آن لباس می‌آید یا نه؟

  • - These jeans go with anything.
  • - این شلوار جین به هر چیزی می‌آید.
• phrasal verb
  رابطه‌ی عاشقانه داشتن
  • - They are going with each other.
  • - آن‌ها باهم رابطه‌ی عاشقانه دارند.

  • - Sarah is going with John now.
  • - سارا حالا با جان رابطه دارد.
• phrasal verb
  پذیرفتن
  • - I'm sorry I can't go with you on your new plan.
  • - ببخشید نمی‌توانم طرح جدیدتان را بپذیرم.

  • - I can't go with your fascist ideas.
  • - عقاید نژادپرستانه‌ی تو را نمی‌توانم بپذیرم.