فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Halfling

ˈhæf.lɪŋ ˈhɑːf.lɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: halflin 

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective noun countable
    کوتوله، نیم‌وجبی، نیم‌انسان
    • - Despite being a halfling, he possessed a fierce determination.
    • - علی‌رغم اینکه کوتوله بود، عزمی جدی داشت.
    • - The halflin girl, though small in stature, displayed impressive skills in archery.
    • - اگرچه دختر نیم‌وجبی جثه‌ی کوچکی داشت اما مهارت‌های چشمگیری در تیراندازی با کمان از خود نشان داد.
  • noun
    (انگلیسی اسکاتلندی) نصف سکه‌ی نقره
    • - He only accepted full silver pennies, not halflings.
    • - او فقط سکه‌های نقره‌ی کامل را می‌پذیرفت، نه نصف سکه.
    • - In medieval Scotland, a halfling was common.
    • - در اسکاتلند قرون وسطی، نصف سکه‌ی نقره رایج بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت halfling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «halfling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/halfling

لغات نزدیک halfling

پیشنهاد بهبود معانی