Hoarfrost

ˈhɔːrfrɒːst ˈhɔːfrɒst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    شبنم یخ‌زده، سرما‌ریزه، پژه، اریز
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد hoarfrost

  1. noun Ice crystals forming a white deposit (especially on objects outside)
    Synonyms: frost, hoar, rime

ارجاع به لغت hoarfrost

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hoarfrost» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hoarfrost

لغات نزدیک hoarfrost

پیشنهاد بهبود معانی