Hold Off

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • phrasal verb C2
    جلوی حمله یا اقدام کسی را گرفتن
  • phrasal verb
    به تعویق انداختن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد hold off

  1. phrasal verb Delay someone or something temporarily; to keep at bay
  2. phrasal verb Delay commencing
  3. phrasal verb Delay commencing an action

ارجاع به لغت hold off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hold off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hold-off

لغات نزدیک hold off

پیشنهاد بهبود معانی