Hometown

ˈhomˌtɑːwn ˈhomˌtɑːwn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    hometowns

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    شهر (محل زندگی)، زادگاه، محل تولد، وطن
    • - Qom is his hometown.
    • - وطن او قم است.
    • - My hometown shaped me into the person I am today.
    • - زادگاهم مرا به فردی که امروز هستم تبدیل کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت hometown

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hometown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hometown

لغات نزدیک hometown

پیشنهاد بهبود معانی