Knuckle Down

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • phrasal verb
    تقلا و کوشش کردن، سخت کوشیدن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد knuckle down

  1. phrasal verb apply oneself
    Synonyms: try hard, labor, concentrate, work, bear down, buckle down

ارجاع به لغت knuckle down

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «knuckle down» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/knuckle-down

لغات نزدیک knuckle down

پیشنهاد بهبود معانی