Lash Out

læʃ aʊt lɑːʃ aʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb
    از کوره دررفتن، (به کسی) توپیدن، پریدن، پرخاش کردن، قاطی کردن، عصبانی شدن
    • - The frustrated employee lashed out at his boss.
    • - کارمند سرخورده به رئیسش پرخاش کرد.
    • - The politician lashed out at his opponent during the debate.
    • - سیاستمدار در مناظره به رقیبش پرید.
  • phrasal verb
    پول هدر دادن، پول حرام کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت lash out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lash out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lash-out

لغات نزدیک lash out

پیشنهاد بهبود معانی