Locomotion

ˌloʊkəˈmoʊʃn ˌləʊkəˈməʊʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    حرکت، جنبش، نقل و انتقال نیرو به‌وسیله‌ی حرکت، تحرک، نقل و انتقال، (مجازاً) مسافرت
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد locomotion

  1. noun movement
    Synonyms: action, mobileness, mobility, motion, moving, progression, travel, travelling

ارجاع به لغت locomotion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «locomotion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/locomotion

لغات نزدیک locomotion

پیشنهاد بهبود معانی