Looker-on

ˌlʊkərˈɒn ˌlʊkərˈɒn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    بیننده، تماشاگر، تماشاچی، تماشا‌کننده، نظاره‌کننده، ناظر
    • - As a looker-on, she found joy in watching the dancers on the stage.
    • - او به عنوان یک تماشاگر، از تماشای رقصندگان روی صحنه لذت می‌برد.
    • - The stadium was filled with looker-ons who came to watch the football match.
    • - ورزشگاه مملو از تماشاچیانی بود که برای تماشای مسابقه‌ی فوتبال آمده بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد looker-on

  1. noun Someone who observes
    Synonyms: bystander, onlooker, observer, spectator, beholder, audience, watcher, witness

ارجاع به لغت looker-on

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «looker-on» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/looker-on

لغات نزدیک looker-on

پیشنهاد بهبود معانی