Mediciner

mɛdəsɪnər mɛdɪsɪnə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    پزشک، دکتر، طبیب
    • - The mediciner administered the necessary medications to the patient.
    • - پزشک داروهای لازم را برای بیمار تجویز کرد.
    • - The mediciner is studying the effects of a new drug on patients with chronic pain.
    • - پزشک درمورد اثرات یک داروی جدید روی بیمارانی که درد مزمن دارند، مطالعه می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت mediciner

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mediciner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mediciner

لغات نزدیک mediciner

پیشنهاد بهبود معانی