Membrane

ˈmembreɪn ˈmembreɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    membranes

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    پوشه، غشا ، شامه، پرده، پوست، پوسته
    • - The eardrum is a vibrating membrane.
    • - پرده‌ی گوش شامه‌ی لرزانی است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد membrane

  1. noun covering layer
    Synonyms: film, lamina, leaf, mucosa, sheath, sheet

ارجاع به لغت membrane

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «membrane» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/membrane

لغات نزدیک membrane

پیشنهاد بهبود معانی