Munitions

mjuːˈnɪʃnz mjuːˈnɪʃnz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • plural preposition
    مهمات، تدارکات
    • - a munitions factory
    • - زرادخانه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد munitions

  1. noun ammunition
    Synonyms: ammo, armament, arsenal, bombs, bullets, explosives, grenades, gunpowder, missiles, shells, torpedos, weapons

ارجاع به لغت munitions

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «munitions» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/munitions

لغات نزدیک munitions

پیشنهاد بهبود معانی