My

maɪ maɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun interjection A1
    مال من، متعلق به من، مربوط به من، از آن من
  • noun interjection
    (ندا حاکی از شگفتی یا ناباوری و غیره) ای وای ، به‌به!، عجب!
    • - my book
    • - کتاب من
    • - My name is Manoochehr Aryanpur.
    • - نام من منوچهر آریان‌پور است.
    • - my mother
    • - مادرم
    • - My eyes are blue.
    • - چشمان من آبی است.
    • - I do my work in my own home.
    • - من کارم را در خانه‌ی خودم انجام می‌دهم.
    • - Don't worry, my dear Julie!
    • - جولی عزیزم نگران نباش!
    • - Good morning, my lord!
    • - سلام بر ارباب خودم!، صبح بخیر سرورم!
    • - Oh, my, what a lush garden!
    • - به‌به چه باغ خرمی!
    • - Oh my goodness, no trouble at all!
    • - اختیار دارید، اصلاً مزاحمتی نیست!
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت my

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «my» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/my

پیشنهاد بهبود معانی