فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Nadir

ˈneɪdər ˈneɪdər ˈneɪdɪə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    حضیض، ذلت
    • - That was when he reached the moral nadir of his life.
    • - در آن هنگام بود که به فرودینگاه اخلاقی عمر خود نزول کرد.
    • - After he lost the election, his spirits sank to their nadir.
    • - پس از شکست در انتخابات، روحیه‌ی او به پایین‌ترین حد خود رسید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد nadir

  1. noun lowest point
    Synonyms: all-time low, base, bottom, floor, low point, record low, rock bottom, zero level

ارجاع به لغت nadir

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nadir» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nadir

لغات نزدیک nadir

پیشنهاد بهبود معانی