فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Nascence

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    تازه پیدا‌شدگی، نوظهوری و آغازی، تولد
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد nascence

  1. noun The initial stage of a developmental process
    Synonyms: start, birth, nascency, beginning, commencement, dawn, genesis, inception, onset, opening, origin, outset, spring, nativity
    Antonyms: death
  2. noun A coming into being; a beginning:
    Synonyms: beginning

ارجاع به لغت nascence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nascence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nascence

لغات نزدیک nascence

پیشنهاد بهبود معانی