Necessitous

nɪˈsesɪtəs nɪˈsesɪtəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • بایسته، لازم، واجب
    • - a necessitous widow
    • - بیوه‌زن تنگدست
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد necessitous

  1. adjective Having little or no money or wealth
    Synonyms: destitute, indigent, impoverished, needy, poverty-stricken, beggarly, down-and-out, impecunious, penniless, penurious, poor, broke, strapped

ارجاع به لغت necessitous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «necessitous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/necessitous

لغات نزدیک necessitous

پیشنهاد بهبود معانی