Nitpick

ˈnɪtˌpɪk ˈnɪtˌpɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - transitive verb - intransitive
    ایراد (بیجا) گرفتن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد nitpick

  1. verb To be concerned with or find fault with insignificant details.
    Synonyms: quibble, carp, cavil, criticize

ارجاع به لغت nitpick

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nitpick» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nitpick

لغات نزدیک nitpick

پیشنهاد بهبود معانی