فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Obesity

oʊˈbiːsət̬i əʊˈbiːsəti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun uncountable C1
    چاقی مفرط، مرض چاقی، فربهی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد obesity

  1. noun corpulence
    Synonyms: bulk, chubbiness, chunkiness, fatness, overweight, paunchiness, plumpness, portliness, rotundness, stoutness

ارجاع به لغت obesity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «obesity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/obesity

لغات نزدیک obesity

پیشنهاد بهبود معانی