Rescuer

ˈreˌskjuːər ˈreskjuːə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    rescuers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    نجات‌دهنده، امدادگر
    • - The rescuer arrived just in time to save the drowning child.
    • - امدادگر به‌موقع برای نجات کودک در حال غرق شدن به محل رسید.
    • - They found a skilled rescuer to help with the injured climber.
    • - آن‌ها نجات‌دهنده‌ی ماهری برای کمک به کوهنورد مجروح پیدا کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد rescuer

  1. noun Someone who saves something from danger or violence
    Synonyms: recoverer, savior, saviour, deliverer, saver

لغات هم‌خانواده rescuer

ارجاع به لغت rescuer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rescuer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rescuer

لغات نزدیک rescuer

پیشنهاد بهبود معانی