Rural

ˈrʊrl ˈrʊərəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more rural
  • صفت عالی:

    most rural

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective B2
    روستایی
    • - rural dances
    • - رقص‌های روستایی
    • - rural roads
    • - راه‌های روستایی
    • - the country's rural areas
    • - نواحی روستانشین کشور
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد rural

  1. adjective country, not urban
    Synonyms: agrarian, agricultural, agronomic, Arcadian, backwoods, bucolic, countrified, farm, georgic, idyllic, natural, outland, pastoral, provincial, ranch, rustic, rustical, simple, sylvan, unsophisticated
    Antonyms: city, metropolitan, suburban, urban

ارجاع به لغت rural

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rural» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rural

لغات نزدیک rural

پیشنهاد بهبود معانی