Sauna

ˈsɒːnə / / ˈsaʊnə ˈsɔːnə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    حمام بخار فنلاندی، حمام بسیار گرم، سونا، حمام بخار
    • - The spa had both a dry and wet sauna for guests to enjoy.
    • - آبگرم دارای سونای خشک و مرطوب بود تا مهمانان از آن لذت ببرند.
    • - The steam rising from the hot sauna enveloped us in a comforting warmth.
    • - بخاری که از سونای داغ بلند می‌شد، ما را در گرمای آرامش‌بخشی فرو برد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد sauna

  1. noun A Finnish steam bath; steam is produced by pouring water over heated rocks
    Synonyms: sweat-room

ارجاع به لغت sauna

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sauna» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sauna

لغات نزدیک sauna

پیشنهاد بهبود معانی