Scrimpy

American: ˈskrɪmpiː British: ˈskrɪmpɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - transitive verb - intransitive adjective
    خسیس، ناکافی، کم
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد scrimpy

  1. adjective Deficient in amount or quality or extent
    Synonyms: meager, meagre, meagerly, stingy
    Antonyms: ample

ارجاع به لغت scrimpy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scrimpy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scrimpy

لغات نزدیک scrimpy

پیشنهاد بهبود معانی