فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Unbridle

American: ənˈbraɪdəl British: ʌnˈbraɪdl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - transitive
    لجام گسیخته، بی‌مهار، مهار در رفته، ول کردن، لجام گسیخته کردن، از بند رها کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت unbridle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unbridle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unbridle

لغات نزدیک unbridle

پیشنهاد بهبود معانی