فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Unbutton

ʌnˈbʌtn ʌnˈbʌtn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    unbuttoned
  • شکل سوم:

    unbuttoned
  • سوم شخص مفرد:

    unbuttons
  • وجه وصفی حال:

    unbuttoning

معنی

  • adverb
    گشودن دکمه، گشوده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد unbutton

  1. verb To move aside a prepared obstruction
    Synonyms: undo, open-up, unfasten
  2. verb Undo the buttons of
    Antonyms: button

ارجاع به لغت unbutton

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unbutton» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unbutton

لغات نزدیک unbutton

پیشنهاد بهبود معانی