فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉
بیا تولد

    Unceremonious

    ˌənˌserəˈmoʊniəs ˌʌnˌserɪˈməʊnɪəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    • adjective
      ساده، بی‌تشریفات، بی‌تعارف، بی‌نزاکت
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد unceremonious

    1. adjective Informal
      Synonyms: casual, informal, familiar, inelegant, easy, easygoing, abrupt, bluff, blunt, natural, unceremonial, brief, relaxed, curt, spontaneous, unrestrained, hasty, laid-back, short, unconstrained
    2. adjective Abrupt
      Synonyms: curt, hurried, brief

    ارجاع به لغت unceremonious

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «unceremonious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unceremonious

    لغات نزدیک unceremonious

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری