Undermanned

ˌʌndərˈmænd ˌʌndəˈmænd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    دارای نفرات (یا خدمه یا کارگر یا کارمند) کمتر از میزان لازم
    • - The navy was seriously undermanned.
    • - نیروی دریایی به‌شدت دچار کمبود نفرات بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد undermanned

  1. adjective Lacking the requisite workers or players
    Synonyms: shorthanded, short-handed, short-staffed, understaffed

ارجاع به لغت undermanned

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «undermanned» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/undermanned

لغات نزدیک undermanned

پیشنهاد بهبود معانی