Undershot

ˌʌndəˈʃɑːt ˌʌndəˈʃɑːt ˌʌndəˈʃɒt ˌʌndəˈʃɒt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    بیرون زده، جلو آمده
    • - an undershot jaw
    • - فک جلو آمده
  • adjective
    (چرخ آسیاب و غیره) چرخنده (در اثر فشار آب که از زیر رد می‌شود)
    • - an undershot water wheel
    • - چرخ آبی که آب از زیر آن رد می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد undershot

  1. adjective Driven by water flowing along the lower part
    Synonyms: underhung, underslung

ارجاع به لغت undershot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «undershot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/undershot

لغات نزدیک undershot

پیشنهاد بهبود معانی