Unscrew

ʌnˈskruː ʌnˈskruː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    unscrewed
  • شکل سوم:

    unscrewed
  • سوم شخص مفرد:

    unscrews
  • وجه وصفی حال:

    unscrewing

معنی

  • verb - transitive verb - intransitive
    باز کردن پیچ، شل کردن پیچ، واپیچاندن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد unscrew

  1. verb Loosen by turning
    Synonyms: unstopper, screw out, screw-off, unfasten, take out, extract, unhitch, untwist
    Antonyms: screw

ارجاع به لغت unscrew

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unscrew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unscrew

لغات نزدیک unscrew

پیشنهاد بهبود معانی