Uptake

ˈʌpteɪk ˈʌpteɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun singular uncountable
    زیست‌شناسی جذب
    • - The uptake of oxygen by the cells is crucial for the process of respiration.
    • - جذب اکسیژن توسط سلول‌ها برای فرایند تنفس بسیار مهم است.
    • - The faster the rate of uptake of nutrients, the healthier the organism will be.
    • - هرچه سرعت جذب مواد مغذی بیشتر باشد، ارگانیسم سالم‌تر خواهد بود.
  • noun singular uncountable
    پذیرش (محصول و خدمت و فرصت و غیره)
    • - The uptake of new technology in the workplace has greatly improved efficiency.
    • - پذیرش فناوری جدید در محیط کار، کارایی را تا حد زیادی بهبود بخشیده است.
    • - The uptake of the new diet plan has been slow.
    • - میزان پذیرش برنامه‌ی غذایی جدید کند بوده است.
  • noun singular uncountable
    درک، فهم
    • - The teacher was impressed by the students' uptake of the complex concept.
    • - معلم تحت تأثیر درک دانش‌آموزان از مفهوم پیچیده قرار گرفت.
    • - The student's quick uptake of the material allowed him to excel in the class.
    • - فهم سریع مطالب توسط دانش‌آموز به او امکان داد تا در کلاس به برتری برسد.
  • noun
    دودکش (که به سمت بالا هدایت می‌شود)
    • - The uptake allowed the smoke from the fire to rise and escape the house.
    • - دودکش باعث شد تا دود حاصل از آتش بالا بیاید و از خانه خارج شود.
    • - The factory's uptake released pollutants into the air.
    • - دودکش کارخانه باعث انتشار آلاینده‌ها در هوا شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد uptake

  1. noun The process of taking food into the body through the mouth (as by eating)
    Synonyms: consumption, ingestion, intake

Idioms

ارجاع به لغت uptake

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uptake» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/uptake

لغات نزدیک uptake

پیشنهاد بهبود معانی