Weft

weft weft
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    تار عنکوبت، چیز بافته، نمد بافته، تنیدن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد weft

  1. noun The yarn woven across the warp yarn in weaving
    Synonyms: woof, filling, pick

ارجاع به لغت weft

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «weft» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/weft

لغات نزدیک weft

پیشنهاد بهبود معانی