Worsen

    ˈwɜrːsn ˈwɜːsn
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      worsened

    • شکل سوم:

      worsened

    • سوم شخص مفرد:

      worsens

    • وجه وصفی حال:

      worsening

    معنی و نمونه‌جمله

    • adverb C1
      بدتر کردن، بدتر جلوه دادن
      • - The company's financial condition worsened.
      • - وضع مالی شرکت بدتر شد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد worsen

    1. verb diminish, decay
      Synonyms: aggravate, corrode, damage, decline, degenerate, depress, descend, deteriorate, disintegrate, exacerbate, fall off, get worse, go downhill, impair, lower, retrograde, retrogress, rot, sink
      Antonyms: improve, increase

    ارجاع به لغت worsen

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «worsen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/worsen

    لغات نزدیک worsen

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری