Worthiness

ˈwɜːrðinəs ˈwɜːðɪnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    ارزش، جلال، شایستگی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد worthiness

  1. noun The quality or state of being eligible
    Synonyms: eligibility, fitness, qualification, suitability, suitableness
    Antonyms: unworthiness

ارجاع به لغت worthiness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «worthiness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/worthiness

لغات نزدیک worthiness

پیشنهاد بهبود معانی