Wrongful

ˈrɑːŋfl ˈrɒŋfl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    نادرست، ناصحیح، پرغلط، غیرقانونی
    • - a wrongful act
    • - عمل غیرمنصفانه
    • - the government's wrongful confiscation of our properties
    • - مصادره‌ی نامشروع املاک ما توسط دولت
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد wrongful

  1. adjective evil, illegal
    Synonyms: blameworthy, criminal, dishonest, dishonorable, felonious, illegitimate, illicit, immoral, improper, lawless, reprehensible, unethical, unfair, unjust, unlawful, wicked
    Antonyms: ethical, fair, good, just, legal, rightful

لغات هم‌خانواده wrongful

ارجاع به لغت wrongful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wrongful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wrongful

لغات نزدیک wrongful

پیشنهاد بهبود معانی