ترجمان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • بازگوکننده
  • فونتیک فارسی

    tarjomaan
  • اسم
    interpretation, translation
    • - برای روشن شدن معنای سخنان گوینده، نیاز به ترجمان داریم.

    • - We need a translation to clarify the meaning of the speaker's words.
    • - هر فردی ترجمان منحصربه‌فردی از معنای عشق برای خود دارد.

    • - Each individual has a personal interpretation of what love means to them.
  • مترجم، ترجمه‌گر
  • فونتیک فارسی

    tarjomaan
  • اسم
    interpreter, dragoman, translator
    • - او به‌عنوان ترجمان متون فنی کار می‌کند.

    • - She works as a translator of technical texts.
    • - سوسن به‌عنوان ترجمان برای ما کار کرد.

    • - Susan acted as interpreter for us.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ترجمان

ارجاع به لغت ترجمان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ترجمان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ترجمان

لغات نزدیک ترجمان

پیشنهاد بهبود معانی