فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

حاشیه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • کناره
  • فونتیک فارسی

    haashiye
  • اسم
    margin, verge, border, edge, edging, hem, fringe, side, brink, rim, periphery
    • - توپ گلف‌باز درست در حاشیه فرود آمد.

    • - The golfer's ball landed just on the fringe.
    • - در حاشیه

    • - in the margin
  • نوشته یا آرایش در کنار صفحه
  • فونتیک فارسی

    haashiye
  • اسم
    edging, marginal note, border, fringe, annotation, postscript, scholium
    • - آیا می‌توانید به حاشیه‌ای که در سند گذاشته‌ام مراجعه کنید؟

    • - Can you please refer to the marginal note I left on the document?
    • - او زیر نکات کلیدی خط کشید و حاشیه‌ای برای روشنی موضوع اضافه کرد.

    • - She underlined the key points and added a annotation for clarity.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد حاشیه

ارجاع به لغت حاشیه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حاشیه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/حاشیه

لغات نزدیک حاشیه

پیشنهاد بهبود معانی