حمام به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • گرمابه
  • فونتیک فارسی

    hammaam
  • اسم
    bathroom, bath, bagnio, bathhouse
    • - آیا در حمام کسی هست؟

    • - Is somebody in the bath?
    • - پنجره‌های حمام بخار کرده است.

    • - Steam has fogged the bathroom windows.
  • استحمام
  • فونتیک فارسی

    hammaam
  • اسم
    bathing, lavation, tubbing
    • - حمام گرم اغلب باعث آسودگی و تمدد اعصاب می‌شود.

    • - A hot bath often eases and relaxes.
    • - حمام گرم درد عضلات مرا تسکین داد.

    • - The hot bath palliated my muscle.
  • شستشوی مواد
  • فونتیک فارسی

    hammaam
  • اسم
    wash, bath, bathing, rinsing
    • - حمام اسید

    • - acid bath
    • - حمام روغن

    • - oil bath
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد حمام

ارجاع به لغت حمام

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حمام» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/حمام

لغات نزدیک حمام

پیشنهاد بهبود معانی