حیات به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • زندگی
  • فونتیک فارسی

    hayaat
  • اسم
    ادبی life
    • - زندگی پس از مرگ، حیات اخروی

    • - the future life
    • - حیات تازه‌ای به کسی دادن، روح تازه‌ای در کالبد کسی دمیدن، خون تازه‌ای در رگ‌های کسی به جریان انداختن، عمر دوباره‌ای دادن به

    • - give somebody a new lease of life
    • - پدرتان هنوز در قید حیات هستند؟

    • - Is your father still alive?
    • - آوازه‌ی حافظ در زمان حیات خودش تا هندوستان هم رسیده بود.

    • - During his own lifetime, the fame of Hafez had even reached India.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد حیات

ارجاع به لغت حیات

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حیات» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/حیات

لغات نزدیک حیات

پیشنهاد بهبود معانی