فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

قاچاق به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • چیزی که خریدوفروش آن ممنوع است
  • فونتیک فارسی

    ghaachaagh
  • اسم
    contraband, smuggling, smuggled goods, trafficking, dealing, peddling
    • - کامیون پر از کالای قاچاق بود.

    • - The truck was full of contraband.
    • - دستگیری این فروشنده‌ی موادمخدر ضربه‌ی بزرگی به شبکه‌ی قاچاق موادمخدر در این شهر بود.

    • - The pedlar's arrest was a major blow to the drug trafficking network in the city.
  • غیرقانونی
  • فونتیک فارسی

    ghaachaagh
  • صفت
    hot, illicit, bootleg, contraband, illegal, smuggled, traffic
    • - او درحال فروش داروی قاچاق در گوشه‌ی خیابان دستگیر شد.

    • - He was caught selling illegal drugs on the street corner.
    • - پلیس در یک عملیات ضربتی اسلحه‌ی قاچاق را کشف و ضبط کرد.

    • - The police seized the illicit firearms during a raid.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد قاچاق

ارجاع به لغت قاچاق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قاچاق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/قاچاق

پیشنهاد بهبود معانی