فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

ژولیدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • درهم شدن، نامرتب شدن، شانه نکرده بودن
  • فونتیک فارسی

    zhoolidan
  • فعل لازم
    to become disheveled, to be uncombed or untidy, to kink, to confuse, to snarl, to straggle
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت ژولیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ژولیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ژولیدن

پیشنهاد بهبود معانی