فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

گاییدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • (زننده) کردن، مباشرت کردن، مجامعت کردن، مباشرت کردن
  • فونتیک فارسی

    gaayidan
  • فعل متعدی
    to fuck, to bang, to ball, to have intercourse with, to screw, to shag
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت گاییدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گاییدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/گاییدن

لغات نزدیک گاییدن

پیشنهاد بهبود معانی